پرنده بهشت

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا دختر قشنگم امسال اواخر ماه مبارک رمضان ما خیلی دلمون هوای حرم امام رضا را کرده بود و از آقا خواستیم تا هرچه زودتر زیارت حرمشون را روزی ما کنند . خدا را شکر لطف خدا شامل حال ما شد و مقدمات سفر خیلی زود برامون فراهم شد . صبح روز عید فطر راهی مشهد مقدس شدیم . البته خاله و خانواده هم همسفر ما بودند . قربون دختر گلم برم که انقدر ناز نماز میخونه   خدا را شکر سفر خیلی خوبی بود و با وجو د خاله شون بهمون خیلی خوش گذشت انشاالله در پناه امام رضا همیشه موفق و خوشبخت باشید عزیزهای من ...

امسال شب نیمه شعبان یعنی 12 خردادماه 94 عروسی دایی مصطفی بود . شب خیلی قشنگی بود انشاالله دایی و زندایی و همه زوجهای جوان خوشبخت بشوند و زیر سایه آقا امام زمان باشند . ظهر اون روز من شما را به آرایشگاه بردم و بعدش هم به آتلیه رفتیم . عکسها تون هم خیلی قشنگ شد . البته این عکسها را من خودم برات درست کردم و مربوط به عقد و سفره عقد میشه و عکس آتلیه نیست دختر قشنگم تو لباس عروس مثل فرشته ها شده قربونت برم خوشگلم انشاالله عروسیت دختر نازم   ...

خدا راشکر دختر گلم کلاس نقاشیشو با موفقیت به پایان رسوند . کلاس نقاشیت ز سال گذشته تیرماه شروع شد و 5 ترم طول کشید که کار با مدادرنگی مدادشمعی و ماژیک و همینطور کاردستی را یاد گرفتی . روز آخر یعنی 13 اردیبهشت 94 هم کانون شهید مطهری براتون جشن گرفت و به شما هدیه و تقدیرنامه داد. این اولین لوحی تقدیری که دختر گلم گرفته انشاالله همیشه موفق باشی و شاهد پبروزیهای همیشگیت تو زندگی باشیم . ستاره ای هم که روی پیشونیت زده نشونه خوب بودن اون روز شما سرکلاسه که خانم خطیبی براتون میزد وشما کلی ستاره و برچسب گرفتی ایشون هم دوست کوثرجونم مریم خانومه که البته او هم به تازگی صاحب داداشی شده که خیلی خ...

نقاشی هدیه کوثرجون برای تولد مامانی فریبا کوثرجونم در روز زن سال 94 با گلی که از طرف اداره بابا دادند     کوثرجونم در لباس عروس برای عروسی دخترخاله من نمایشگاه عشایر در پارک آبشار مهدیشهر ...

امسال سیزده بدر ما همراه باباحاجی و مامانی , دایی مجتبی خاله دایی مصطفی و خانواده هاشون به رسم روبار رفتیم . البته باباحاچب و مامانی و دایی و زنداییهای حسناجون هم بودند. خیلی خیلی به هممون خوش گذشت مخصوصاً به کوثرجونم و حسین آقا و حسنا جون سه تایی حسابی بازی کردین و ناهار هم بابا و عمو منصور و دایی ها برامون کباب زدند که خیلی خوشمزه بود و روز سیزده را تکمیل کرد . ...

زمستان 93 هم به پایان رسید و نوروز 94 فرارسید امسال نوروز جمع ما چهار نفره بود و تو با داداشی کلی خوش گذروندی این عروسکی که بغل شماست عیدی من و باباعلی به شما و داداشی البته داداش این عروسک هدیه به داداشیه این هم عسلهای ما کنار سفره هفت سین که کوثرجونم تو آماده کردن و چیدنش خیلی کمکم کرد . انشاالله 120 سال بهار زیبا را کنار همدیگر ببینید و ما هم از در کنار شما بودن لذت ببریم و  خدا همیشه نگهدارتون باشه . ...

دختر نازم این عکس مربوط به راهپیمایی 22 بهمن ماهه که عسلم کنار داداشی ایستاده عکس خیلی قشنگی شد . شما پابه پای ما تو این مراسم شرکت کردی و خیلی خوشحال  بودی که اولین سال با داداشی تو راهپیمایی اومدی . ...

...

یلدا 93 چون مصادف با 48 امام حسین ع بود برنامه خاصی نداشتیم ولی چند شب بعد خانه خلاقیت ژاهو جشنی گرفت و با لباس محلی ازتون عکس گرفتند البته شما را گریم هم کردند و خرگوش کوچولو شدی   جلوی درش هم یه ادمک میکی موس بود که شما و داداش باهاش عکس گرفتید . وقتی که خونه اومدیم من کلاه داداش که کلاه خرگوشی بود را سرت گذاشتم و یه هویج هم بهت دادم دیگه واقعاً شدی خرگوش کوچولو ...