از شیرگرفتن کوثرجون
خدا در دستی است که به یاری می گیری ...
در قلبی که شاد می کنی ...
در لبخندی که به لب می نشانی ...
خدا با من است، خدا با توست ...
خدایمان را آشکار کنیم ... !
بالاخره دل مامان راضی شد تا دختر گلشو از شیر بگیره . برای من که خیلی سخت بود دخترم ولی خدا به تو صبر خوبی داد و خیلی اذیت نشدی. چون تو عاشق امام رضایی و دائم تو خونه اسم آقا را میاری و شعر امام رضا حاجتها راروا کن . امام رضا دردها را دوا کن . امام رضا منو نگاه کن . میخونی منم که دیدم عاشق امام رضایی تصمیم گرفتم شب تولد امام رضا این کارو انجام بدم . یعنی 5شنبه شش مهر هزار و سیصد و نودو یک بعد از دوسال و سه ماه شیر خوردن دختر گلم شیرخوردنو ترک کرد .
1391/7/6
شب اول موقع خواب یه کم ناراحتی کردی ولی نه دوست داشتی رو پام بخوابی و نه تو بغلم . بالاخره با دیدن تلویزیون تو رختخوابت خوابیدی دو بار هم بلند شدی و گفتی آب و تا صبح خوابیدی . خدارا شکر شبهای بعدی هم راحت خوابیدی . قربون امام رضا برم که خیلی کمکمون کرد و این اتفاق بزرگ زندگیت تو شب تولدش به خیرو خوش گذشت .
تو آسمون قلب ما یه گنبد طلائیه
عزت ما ایرانی ها از اون گل خدائیه
هرکه بپرسه دلت اسیر و مجنون کیه
با افتخار داد میزنم دلم امام رضائیه
صبح جمعه هم بابا علی ما را برد امامزاده یحیی یا یه قول خودت رفتیم داداشی امام رضا گفتیم تولدت مبارک بوس کردیم الله کردیم .
الهی فدات
بعدش هم رفتیم پارک کلی پیاده روی و بازی و بعدش هم باغ باباجون باباعلی که قسمتت بود انار تازه هم بخوری آخه میگن بچه را از شیر گرفتید بهش انار بدین.
دختر گلم مبارکت باشه که از این مرحله مهم زندگیت موفق بیرون اومدی.
از باباعلی گل هم تشکر میکنم که خیلی بهمون کمک کرد .