کوثرجون و مسواک
از پنجشنبه شب (14 اردیبهشت ) مسواک زدنتو شروع کردم
موقع خواب وقتی میخواستم مسواک بزنم تو رو هم با خودم بردم و مسواک و خمیردندونت را دستت دادم و گفتم تو هم مثل من خمیردندونو روی مسواک بزن و بعد بمال روی دندونات . تو از این کار خیلی خوشت اومد و خیلی قشنگ مسواک زدی و گفتی مامان میساک از ذوق زیاد با رو صدا کردی و گفتی بابا کوثرجون میساک
عاشقتم
دردونه مامان منیژه و بابا علیفدای شیرین کاریهات
قربونت برم قند کوچولو
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی