سوراخ كردن گوش
كوثر من ، ما تصميم گرفتيم كه روز ولادت امام رضا(ع) گوشتو سوراخ كنيم ولي راستش من خيلي دلشو نداشتم براي همين به ماماني فريبا گفتيم كه همرامون بياد . آقاي دكتر تو رو از بغل بابا گرفت و توي مطبش برد كه يه دفعه صداي گريت بلند شد و چند ثانيه بعد خانم منشي تو را آورد و به من داد تو يه نگاه قشنگ و مظلومانه اي به من كردي و آروم شدي.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی